م به دست آوردمت افزون ول انگاشتم
كم به دست آوردمت، افزون ولے انگاشتم
بيش از اينها از دعاے خود توقع داشتم
بيد مجنون كاشتم فكر تو بودم خشك شد
زرد میشد مطمئنا؛ كاج اگر میكاشتم
آنكه زد با تيغِ مكرش گردنم را، خود شمرد
چند گامے سوے تو بے سر قدم برداشتم
اے شكاف سقفِ بر روے سرم ويران شده!
كاش از آن اول تو را كوچك نمے پنداشتم
آه ِمن ديشب به تنگ آمد؛ دويد از سينهام
داشت مي آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم...
بيش از اينها از دعاے خود توقع داشتم
بيد مجنون كاشتم فكر تو بودم خشك شد
زرد میشد مطمئنا؛ كاج اگر میكاشتم
آنكه زد با تيغِ مكرش گردنم را، خود شمرد
چند گامے سوے تو بے سر قدم برداشتم
اے شكاف سقفِ بر روے سرم ويران شده!
كاش از آن اول تو را كوچك نمے پنداشتم
آه ِمن ديشب به تنگ آمد؛ دويد از سينهام
داشت مي آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم...
- ۲.۰k
- ۲۹ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط