کاش می شد باردیگر حلقه بر در میزدی
کاش می شد باردیگر حلقه بر در میزدی
با صدای پای خود آهنگ محشر میزدی
بیخبر رفتی و هرشب دل سراغ از تو گرفت
گفتمش ای بی وفا، با عشق خنجر میزدی
کاش آن روزی که درطوفان عشقت دل شکست
ساحلم بودی و در چشمم تو لنگر میزدی
مـن دلـم را آشیـانه کرده بودم، بی ثمر
در کنـار جـاده ی تنهـایی ام پـر میزدی
کاش روزی را کـه شعرم رفتنت را تیتر زد
صفحه ی تقویم را یک رنگ دیگر میزدی
فصـل مـرگم را خبـر می دادی و در انتها
می نوشتی زندگی تعطیل و بر در میزدی
زخـم هـای کهنـه ام دارد مـداوا میشود
کاش بودی بر دلم یک زخم دیگر میزدی
با صدای پای خود آهنگ محشر میزدی
بیخبر رفتی و هرشب دل سراغ از تو گرفت
گفتمش ای بی وفا، با عشق خنجر میزدی
کاش آن روزی که درطوفان عشقت دل شکست
ساحلم بودی و در چشمم تو لنگر میزدی
مـن دلـم را آشیـانه کرده بودم، بی ثمر
در کنـار جـاده ی تنهـایی ام پـر میزدی
کاش روزی را کـه شعرم رفتنت را تیتر زد
صفحه ی تقویم را یک رنگ دیگر میزدی
فصـل مـرگم را خبـر می دادی و در انتها
می نوشتی زندگی تعطیل و بر در میزدی
زخـم هـای کهنـه ام دارد مـداوا میشود
کاش بودی بر دلم یک زخم دیگر میزدی
- ۱.۶k
- ۰۹ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط