میخندی و نمیدانی دردلم چه غوغایی برپامیکنی

میخندی و نمیدانی دردلم چه غوغایی برپامیکنی
اخه ظالم این چه ظلمیست که با دل تنها میکنی
لبت خندان باخنده هایت ببین چه بادل شیدا میکنی
حال خراب مارا ببین نازنین بازچرا امروزفردا میکنی
یارمن عمرکوتاه است برای امدنت کمی شتاب کن
این چه رسمیست رسم عاشقی این نیست که باما میکنی
نازنینا ما به پایت عقل هوش و دین دنیا داده ایم
نازکردن تا بکی این چه کاریست میان مَردم مارارسوا میکنی
یارمن خوبرویان کارشان رنجاندن عشاق نیست
خوبروی من ؛
من جانم به لب امده است تو تماشا میکنی!!
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۲)

قلب من خانه ی عشق است وتو مهمان منیچشم من روشن ازاسمت شدهچشم...

ای تو برقلب من از هرکه سزاوارتریناین منم در ره جانان تو غمخو...

نوش دارویی عزیزمبازبیمارت منمزخم دارم برتنم محتاجدیدارت منمم...

اجازه هست که با تو ز عشق دم بزنم؟و این سکوت فزاینده را به هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط