پارت

♥️🌻♥️🌻♥️
🌻♥️🌻♥️
♥️🌻♥️
🌻♥️
♥️
🌻 #پارت_55🎈
🐣 #مغرور_عاشق_کش💕

تمنا: زنته؟ دوست دخترته ؟ چیه توعه؟
من: ‌مگه نگفته بودم‌حق نداری بیای تو این اتاق؟ مگ تو بیهوش نبودی؟؟
تمنا: تو اول جواب منو بده!
من: مگه تو ارباب منی که جوابتو بدم!
تمنا:‌ خیر ولی زنتم!
یهو منو شاردا باهم گفتیم: چی؟!‌ زن؟
تمنا: بله زن!
من: نه نه! تو واقعا دیوونه شدی! باید جلوشو بگیرم!
شاردا: این کیه شاهان؟
من: ایشون خدمتکار خونس!
شاردا: عاها! پس خوشبختم! من خواهر شاهانم!
تمنا: منم دختر جمونگم پس!
من: بس‌کن‌ دختر جون! برو بیرون همین الان!
یهو شروع کرد به جیغو داد زدن!
تمنا: پس چرا بابامو زدی ها؟ چرا گفتی زنتم و صاحب اختیارمی! الان چرا میگی خدمتکارتم؟؟؟
به سمتم حمله ور شد و شروع کرد به زدن من!
اعصابم خورد شد و هولش دادم خورد زمین و اشکاش جاری شد!
تمنا: فرااااار میکنم عوضی فرار میکنمممم!
خیلی خونسرد تو چشاش خیره شدم و گفتم: میتونی بری!
تعجب کرد و اشکاشو پاک کرد و پرسید: کجا؟؟؟
من: نیازی به فرار کردن نیست میتونی بری! جلوت رو نمیگیرم!
تمنا: شوخی میکنی؟؟؟
من: تاحالا اینقدر جدی نبودم! من پاشو خودم میبرمت تا از نگاهبانی راحت رد شی!
تمنا: مطمئنی؟؟؟
من: اره! خیلیم حوشحال میشم دیگه نبینمت!

--•-•-•---❀•♥•❀---•-•-•--
♡ @noveI_home