رنگ مشکی به او می آمد

رنگ مشکی به او می آمد
اما وقتش رسیده بود، #لباس_مشکی اش را دربیاورد...
#اربعین
#الهام_جعفری
#ممنوعه
دیدگاه ها (۲)

از قطار که پیاده شدم چشمم افتاد به لباس مشکی ام...لباسی که ب...

اسمش محمد امین بود. من بهش میگفتم محمدِ امین...مادرش از اون ...

فاصله دو اربعین

کاش یه وقتایی یکی بود به آدم میگفت : فلانی! حالت خوبه؟!تا به...

اصلا حالا تو هی شعر بخوان...از عاشقی بنویس...از عشق...اینها ...

#نادرخان ابراهیمی یه جا میگه: یک انتظار خیلی خیلی طولانی رنگ...

فرشته را که پیاده کردم تمام مسیر تا بیمارستان را گریه کردم.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط