پارت دوم

پارت دوم

اما به محض رسیدن به خونه کسی دید که انتظارش نداشت ، کسی که مشتاق دیدارش بود

با تموم وجودش ، با تموم عشقی که داشت به سمت دختر رویاهاش گام برداشت اما در کمال تعجب دختر اغوش گرم عشق اش پس زد

درسته دختر قلب اش پر از نفرت شده بود زمانی که در ان جز عشق چیز دیگری پیدا نبود اما به لطف جونگکوک به لطف کسی که قرار بوده باهاش ازدواج کنه اما اون شخص دختر داستان ما نبود کسی که عاشقانه جونگکوک می پرستید

همانطور که با چشمای اشکی اش به عشقش نگاه می کرد اروم زمزمه کرد

ات : امیدوارم خوشبخت بشی

و بعداز گفتن این حرف به طرف در های میله ای عمارت گام برداشت اما همین که میخواست بره دستای جونگکوک مانع او شد

با صدای گرفته اش که نشان از بغض داشت فریاد زد

جونگکوک : اون دختر کسی که خانوادم انتخاب کردن اما کسی که من با تموم وجودم عاشقشم تویی فقط تو خواهش میکنم دوباره منو پس زدن من بی تو نمی تونم ازت خواهش میکنم التماست میکنم پیشم بمون و ملکه قلبم شو

دختر با دیدن چشمای اشکی عشق اش بیشتر از این نتونست طاقت بیاره بنابراین اورا در اغوش گرفت

درسته که خانواده اش مخالف رابطه اونا بودن اما بخاطر عشقی که نسبت بهم داشتن طاقت می اوردن برای زندگی شون ، برای عشق شون می جنگن با تموم وجودشون


پایان
دیدگاه ها (۱۰)

دوپارتی درخواستی جونگکوک درباره ی این که ی نفر اومده خواستگا...

پارت دومپس تصمیم گرفتم به کسی که دوسش دارم ، به کسی که از هم...

دوپارتی درخواستی جونگکوک وقتی باهاش قهر میکنیپارت اول بازم د...

سناریو وقتی بچه ندارید و بچه دوستتون میاد پیشتوننامجون : بعد...

حس های ممنوعه🍷🥂۹

﴿ برده ﴾ ۵۵ part گوشیو قطع کرد و در جیبش گذاشت هویون داشت سم...

❄️Dizziness❄️P4پرش به صبحساعت حدودای ۱۱ و نیم بود که جونگکوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط