گاهی احساس میکنم احمقی یا ابلهی بیش نیستمگاهی احساس میک
گاهی احساس میکنم احمقی یا ابلهی بیش نیستم..گاهی احساس میکنم دلم یک عاشقانه ارام میخواهد..
گاهی دلم چیزهای عجیب و غریب میخواهد.
مثلا دلم میخواهد غرورش را کنار بگذارد و یک دوستت دارم ساده بگوید!من به همان دوستت دارمِ ساده هم قانع ام!یا مثلا دستم را بگیرد و ببرد جلو آن عروسک فروشیِ بزرگ شهر و من نق نق کنان بگویم چه میخواهی و او بگوید:میخوام ببینم عروسکی به خوشگلی عروسک من دارند یا نه!ومن لپ هایم گل میاندازند و در دلم کارخانه ی قندشکنی باز شود!
گاهی دلم میخواهد هیزی کند و خیره خیره نگاهم کند و من با سرتقی بگویم:ادم ندیدی؟و او لبخند بزند و بگوید:فرشته ندیدم!
گاهی عجیب دلم عقده میکند و برای خودم و در دلِ خودم محبت میبافم و میبافم...ودر انتها من میمانم و کلاف های گره خورده!
گاهی دلم چیزهای عجیب و غریب میخواهد.
مثلا دلم میخواهد غرورش را کنار بگذارد و یک دوستت دارم ساده بگوید!من به همان دوستت دارمِ ساده هم قانع ام!یا مثلا دستم را بگیرد و ببرد جلو آن عروسک فروشیِ بزرگ شهر و من نق نق کنان بگویم چه میخواهی و او بگوید:میخوام ببینم عروسکی به خوشگلی عروسک من دارند یا نه!ومن لپ هایم گل میاندازند و در دلم کارخانه ی قندشکنی باز شود!
گاهی دلم میخواهد هیزی کند و خیره خیره نگاهم کند و من با سرتقی بگویم:ادم ندیدی؟و او لبخند بزند و بگوید:فرشته ندیدم!
گاهی عجیب دلم عقده میکند و برای خودم و در دلِ خودم محبت میبافم و میبافم...ودر انتها من میمانم و کلاف های گره خورده!
- ۷۲۱
- ۲۱ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط