گر خمار آرد صداعی بر سر سودای عشق

گر خمار آرد صداعی بر سر سودای عشق
دررسد در حین مدد از ساقی صهبای عشق
ور بدرد طبل شادی لشکر عشاق را
مژده انافتحنا دردمد سرنای عشق
زهر اندر کام عاشق شهد گردد در زمان
زان شکرهایی که روید هر دم از نی‌های عشق
یک زمان ابری بیاید تا بپوشد ماه را
ابر را در حین بسوزد برق جان افزای عشق
در میان ریگ سوزان در طریق بادیه
بانگ‌های رعد بینی می‌زند سقای عشق
ساقیا از بهر جانت ساغری بر خلق ریز
یا صلا درده به سوی قامت و بالای عشق
شمس تبریز ار بتاند از قباب رشک حق
قبه‌های موج خیزد آن دم از دریای عشق
دیدگاه ها (۳)

صدایت میزنم ، نمی آیی...دوستت دارم ، نمیفهمی...برایت میمیرم ...

چه سخت است دوست داشتنی که هیچگاه به داشتن نخواهد رسید.چه سخت...

دل مگر بی #تُتوانِ زنده بودن دارد...؟!♥ ️#مخاطب#خاصم#fati❤

آدمهادوجور زندگے میڪنڹیا غرورشوڹ رو زیر پا میزارنو با نداے ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط