از مرز این زمستان خواهم گذشت

از مرز این زمستان خواهم گذشت
جایی کنار آتش گمنامی
آن وام کهنه را به تو پس می دهم
تا همسفر شوی
با عابران شیفته ی گم شدن
شاید حقیقتی یافتی

#محمد_علی_سپانلو


┅═•❃♥️❃•═┅‌

دیدگاه ها (۰)

سرد استوبادها خطوط مرا قطع می‌کنندآیا در این دیار کسی هست که...

به کردار ابری ببار اگر می‌باریکه سرود باران در منقار مرغی سر...

دلم گرفته ازین سنگدل خراب آباد به سیم می زنم آخر، هرآنچه باد...

#نوای شبانهمن بيشتر از هميشه بهت نياز دارم،بيشتر از همه ي رو...

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

ای جنگلِ هیرکانِ سبزپوشتو که ریشه‌هایت در عمق تاریخ خوابیده‌...

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط