chand Party

chand Party:
جیمین: دخترا دیگه کافیه باید بریم
خ.جین: اوه باشه خوب بچه ها خداحافظ
بقیه: خداحافظ

ادمین: همه از هم خداحافظی کردن و هرکس رفت خونه ی خودشون اما....
ماریا: باز هم مثل همیشه جیهوپ رفت کمپانی که دنس تمرین کنه راستش بعضی اوقات به تمرین دنس جیهوپ حسودیم میشه چون جیهوپ همیشه خدا میره تمرین دنس و به معنای واقعی به یه دنس حسودیم شد هع مسخرس

ماری: میگم ماریا
ماریا:هوم؟
ماری: نظرت چیه خودمون همین الان برین یکم بیرون بگردیم
ماریا: البته بیا بریم خونه ی ما لباس بپوشیم بعد بریم
ماری: من که لباس نیاوردم
ماریا: اشکالی نداره که خودم بهت لباس میدم بیا بریم
ماری: باشههه

ادمین: ماری و ماریا باهم دیگه رفتن خونه ی ماریا و مثل همیشه پدر و مادر ماریا خونه نبودن ماریا بیشتر اوقات یا بهتره بگیم همیشه تو خونه تنهاست اوایل براش ترسناک بود که خودش تنها داخل یه خونه ی بزرگ باشه اما با مرور زمان دیگه براش کاملا عادی شد اما امروز حس خوبی نداشت که تنها باشه پس.....