با تو که آشنا شدم با نفست صدا شدم

با تو که آشنا شدم، بـا نفست،، صدا شدم
چشم به چشمِ آسمان، هم‌نفس خدا شدم

مـثـل طلوع مـاه شـب،،در گـذر ستاره‌هـا
با تـو طلوع کـردم و،،راهیِ نـا کجا شدم

قبـل تـو و نـگـاهِ تـو، آهـنِ کـهنه بودم و
با دَمِ کیمیایی‌ات، نـقـره شدم، طلا شدم

لب به لبم گذاشتی،عشق به سینه کاشتی
آاااه به لب چه داشتی،درد شدم دوا شدم

با توردیفِ شعرِمن،بوسه‌به‌حرف‌و واژه زد
"من"به"منت"سپردم‌و،"ما" شدم‌و"شما"شدم

تا برسم به کویِ تـو، سر بکشم سبوی تـو
بوسه شوم به‌رویِ تو، باد شدم،صبا شدم

قبله‌و سجده گاهِ من، پشتِ من‌و پناه من
با تـو عـروج کـردمو، از بـدنم جـدا شدم



💘💘💘
دیدگاه ها (۶)

در فکر تو بودم غزلی ناب نوشتم 💞با جوهرعشق از دل بی تاب نوشتم...

تو تا حالا از توی عکس به من خیره شدی؟تا حالا با دیدن عکسم به...

شیرین تری از آنکه بخواهی عسل شویزیباتری از آنکه بخواهی غزل ش...

‌زنهمه چیزش شعر است ؛چشمش ... مویش... بویش ..." زن " که باشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط