چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین

چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین

با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین

یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است

در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین

درمناجات شب جمعه نمیدانم چه شد

خواستم بر لب برم نام خدا گفتم حسین

ماند هل من ناصرت بی پاسخ اما بارها

آمد از کرب و بلا لبیک تا گفتم حسین

نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی

نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین

کل ارض کربلا من تازه میفهمم چرا

در خراسان در نجف در سامرا گفتم حسین

عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو

با دلی غمبار گفتم کربلا گفتم حسین
دیدگاه ها (۱)

این متن قشنگ کمی آرامش میده ================آیا هنوز هم نیام...

پست جدید حامد زمانی دراینستاگرام

نام حیدر را مچرخان بر دهانت بی وضو داده ما را فاطمه با نوکر...

جانم به این مدحعلی شاه/علی ماه/علی راه /علی نصر من الله/علی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط