همیشه آخرین سطر

همیشه آخرین سطر
برایش می‌‌نوشتم
" روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد "
می‌ نوشتم
" روزی بیا که
هنوز دوستت داشته باشم ،
ڪه هنوز دوستم داشته باشی‌ "
می‌ نوشتم
در نبودنت به تمام ذرات زندڪَی‌ ڪافر شده ام
جز ایمانِ به بازڪَشتِ تو
امروز برایِ شما می‌‌نویسم
یقینا آمده است
ولی‌ روزی ڪه من از هراسِ دیوار ها
خانه را ڪه نه
خودم را ترڪ کرده بودم ...
دیدگاه ها (۰)

پشتِ این ثانیه ها ...سفری هست مرا ...تا فراسوی خیال !!!تا بد...

توهم مثل منی آره؟ شبا خوابت نمیگیره؟توهم هرشب خیالاتت براش ت...

من میخواستم کسیو جُز من نبینی ، و کسی جُز من توجهتو جلب نکنه...

عید فطر است بگو فطریه‌مان گردن کیستهر دو عمریست که مهمان دل ...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط