کابوس هر شب پارت ۲۲

هوپی:قصد فضولی ندارم ولی تو مدارکت خوندم که از 7سالگی تو پرورشگاه بودی تازه پیداش کردی؟
نارا:نه اون موقع اون منو نمی‌خواست برای همین منو فرستادن به پرورشگاه
هوپی:پس چی شد که با اینکه نخواستت تو میری پیشش؟
نارا:اون پشیمون بود ولی نمیشه به اجبار از کسی که بدت میاد مراقبت کنی هوم؟ اون الان تومور داره خرج عملش خیلی زیاد میشه فردا میخوام به عنوان پیکاپ ارتیست تست بدم اگه خوب نشه هم نمیخوام حسرتی تو دلش باشه با این حال اون پدربزرگمه
هوپی:درسته نمیخوام بی احترامی کنم ولی خوشحال میشم تو هزینه بیمارستان بهت کمک کنم میخوای من برسونمت
نارا : نه ممنون سعی میکنم خودم جورش کنم الان اگه بخوای منو برسونی میترسم کسی ببینه بد برداشت کنه ممنون
هوپی:ماسک و کلاه میزارم نترس
نارا:ممنون
هوپی:منتظر باش تاحاضر شم
نارا:باشه بازم ممنون
جبهوپ رفت تا آماده بشه قضیه رو به پسرا گفت و حاضر شد
هوپی:خب من حاضرم
نارا: بریم؟
هوپی:بریم
سوار ماشین شدن
.............
نارا :ممنون که رسوندیم فعلا
جیهوپ:فعلا

خب شرط داریم ۱۸۰
بشیم 💕