پارت پلیس ناشناس

پارت ⁶ ....... پلیس ناشناس *


ویو سلین
& اره رفتیم و رسیدیم به یجایی که خیلی ترسناک بود یکم ترسیده بودم ولی خب واقعا من انتظار نداشتم بریم همچین جایی چون به من گفتن باز داشتگاه بعد از اینکه فکرام تموم شد شروع کردم به جیغ زدن و در خواست کمک کردن که یه دفعه اون پلیسه که از قیافه اش دارک بود ( ببخشید دوستان ، سلین فیکمون یکم خجالتیه و اسم این اقا پلیسه رو نمی پرسه ، ولی اگر شد حتما بهش زنگ میزنم میگم بپرسه ازش که فیکمون قشنگ تر ادامه پیدا کنه😅🤌🏻 ) دستش رو محکم رو دهنم گذاشت منم سریع میخواستم دستشو بردارم ولی زورم بهش نمیرسید پس مجبور شدم دست و پا بزنم که گفت....
# ببین کوچولو خودتو تو بد بازی ای انداختی ، پس الکی زور نزن دیگه ، خودت اذیت میشی و خب من دوس ندارم...🥺
دستش رو از روی دهنم و برداشت تا حرف بزنم ولی تحدیدم کرد اگر جیغ بزنم میره سراغ چاقو که گفتم....
& چی میگی مرتیکههههههه من زندگی دارم ، من خانواده دارم ، ولم کن چی میخوای از جونمممممم ، میدونستم از اولش قیافت مشکوک بوددددددد ، من بدون اون دوستم نمیتونم ... اون نگرانم میشه و در ضمن خانوادم و......
& میخواستم حرف ادامه بدم که نزاشت و دوباره دستش رو گذاشت رو دهنم و گفت.....
# عااااا بیبی اذیت نکن دیگه ما کلی کار داریم ، فقد قبلش بگم که به موقعش سراغ اون دوست جون جونیت هم میریم ، اصلا نگران نباش و .... از همه مهم تر باید همکاری کنی ، اگر نکنی مجبور میشم بزنمت
&اولن بیبی کدوم خریهههههه ، دومن چییییی نههههه تورو خدا با ملین کاری نداشته باشینننننن ، بعدشم تحدیدم میکنی مرتیکهههههه ، فک کردی کی هستی تو هاااااا؟؟؟؟؟؟
& دیگه چیزی نگفتیم که گفت از ماشین پیاده شم یا خودشون پیادم میکنن .....

ادامه فیک در پارت ⁷.......

شرایط پارت ⁷ : ۵ لایک
اگر خوشت امد لایک یادت نره جیگر 😉💖
دیدگاه ها (۰)

مرسی ازت عشقم 🙏🏻💜💜😊😊

ته ته تولدت مبارککککککککک💕💕💕شینگیلی نانای 🕺🕺💃💃

پارت ⁵ ....... پلیس ناشناس *# بله ما مجبور میشیم این دختر خا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط