یادمه تو خوابگاه یه هم اتاقی داشتم

یادمه تو خوابگاه یه هم اتاقی داشتم
هر بار با نامزدش دعواش میشد و گریه میکرد
🤣
از حرصش آب بینیشو با عروسکی که اون براش خریده بود پاک میکرد:))😂😂

🧸🧸🧸
😂

#بخندین🙂💜
دیدگاه ها (۱)

به اصفهانیه میگن: تا حالا کسی رو از مرگ نجات دادی؟ّمیگه: آره...

لوازم آرایشی یه ذره دیگه گرون بشه حقایق زیادی آشکار میشهاون ...

بنظر تون یکم زیادی تند نمیرین؟ 😐💔من پیام رسان های دیگ هم دار...

بنظر میرسه روزای خوب منم داره میاد🙂💔بعد سه ماه جواب تکس هاما...

پارت ۱۳ویو نامجون:سریع رفتم بیرون و دیدم مردم دور یه نفر علق...

p¹²شبیه روح بود.. شنبه رسید.. و جونگکوک وارد خونه شد.. ات سر...

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط