نگاهش کردم نگاهم کرد خندیدم خندید اخم کردم اخم کرد

نگاهش کردم، نگاهم کرد. خندیدم، خندید. اخم کردم، اخم کرد. دست بردار نبود. بالاخره آن قدر ادایم را درآورد که عصبانی شدم و مشتم را گره کرده بر صورتش کوبیدم. لحظه ای بعد فقط من بودم با دستی که خونش آرام آرام بر روی خرده شیشه های آینه فرود می آمد.
دیدگاه ها (۱۳)

You're not mine and I'm not yoursbut I wish you were, and l ...

-تَنهایی حَتٰی اَز فُرو رَفتَن تو آب نَمک وَقتی تَنِت پُرِ ز...

🌙 Moon was alone next to the thousand stars 🌟 ...

مَن یِع دُختَرَمـ...:)

به نام خدا...پارت ۵

رمان بغلی من پارت ۱۲۱و۱۲۲و۱۲۳ارسلان: محکم گوشه ای از ل*شو بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط