بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
منظور از خودت باش این نیست که خود نفسانی ات باشی و هر چه را که هوس کردی انجام دهی و دربست بنده احساساتت باشی. برای خود بودن اول باید خود حقیقی ات را پیدا کنی. و این میسر نمی شود مگر آنکه خود های جعلی را کنار بزنی.هیچکدام از این خود های ذهنی و احساسی،خود واقعی نیستند. خود واقعی زیر خروارها خود دروغین مدفون شده است.
ابتدا باید آن را به در آورد و غبار روبی کرد. سلوک برای همین است.خود واقعی نهایت پاکی و درخشندگی و برکت است.
وقتی به انسان گفته می شود خودت باش منظور این نیست همین خود آلوده ای که داری باش. بلکه مراد آن است آن خودی باشی که خدا آفریده است. آن خود پاکِ آگاه. آن فطرت و گوهره ای باش که به دور از وابستگی ها و دلبستگی های اسارت بار است. آن خود بی طمع و بی آز و بی فریب. آن خود بی نقاب. آن خودی که همه ارزشها راچون دانه ای درخودنهان دارد.آن هستیِ اصیل. رسیدن به این خود، سلوک می خواهد.
دین به ما میگوید که این خودِ تو هستی که بناست رشد و نمو کنی، تنومند و قوی بشوی، میوه بدهی و سعۀ وجودی پیدا کنی. بنا نیست چیزی به تو تحمیل شود، این مطلب از جهتی با این آیۀ قرآن هم ربط پیدا میکند که به پیغمبر اکرم(ص) میفرماید: تو بر آنان تسلطى نداری؛
لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ -(سوره غاشیه آیه 22)
تزکیه در قرآن پس از قسم به جان پاک انسان ذکر شده است و این نشان میدهد تزکیه اولا در خدمت حفظ زیباییهای روحی انسان است ثانیا درخدمت رشد
آن زیبایی هاست.
دین در دو مرحله انسان را به سعادت می رساند؛ در مرحلۀ اول میگوید خودت باش و در مرحلۀ دوم میگوید خوب باش. اینکه اکثراً تصور میکنند دین فقط به آدم توصیه میکند خوب باش تصور غلطی است. خودِ تو ارزشمند است؛ خدا در قرآن به جان تو و آن کسی که جان تو را این قدر در اوج خوبی و زیبایی آفریده، قسم خورده است: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها - به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد.(سوره شمس آیه 7)
اگر کسی خودش نباشد، خوب هم نمی تواند باشد، یا اگر خوب هم باشد بعداً بد میشود؛ چنین کسی نه به خوبشدن شوق پیدا میکند، نه وقتی خوب رفتار کند از خوب بودن لذت میبرد. اما کسی که خودش باشد، میتواند پیام خوب باش را بشنود.
منظور از خودت باش این نیست که خود نفسانی ات باشی و هر چه را که هوس کردی انجام دهی و دربست بنده احساساتت باشی. برای خود بودن اول باید خود حقیقی ات را پیدا کنی. و این میسر نمی شود مگر آنکه خود های جعلی را کنار بزنی.هیچکدام از این خود های ذهنی و احساسی،خود واقعی نیستند. خود واقعی زیر خروارها خود دروغین مدفون شده است.
ابتدا باید آن را به در آورد و غبار روبی کرد. سلوک برای همین است.خود واقعی نهایت پاکی و درخشندگی و برکت است.
وقتی به انسان گفته می شود خودت باش منظور این نیست همین خود آلوده ای که داری باش. بلکه مراد آن است آن خودی باشی که خدا آفریده است. آن خود پاکِ آگاه. آن فطرت و گوهره ای باش که به دور از وابستگی ها و دلبستگی های اسارت بار است. آن خود بی طمع و بی آز و بی فریب. آن خود بی نقاب. آن خودی که همه ارزشها راچون دانه ای درخودنهان دارد.آن هستیِ اصیل. رسیدن به این خود، سلوک می خواهد.
دین به ما میگوید که این خودِ تو هستی که بناست رشد و نمو کنی، تنومند و قوی بشوی، میوه بدهی و سعۀ وجودی پیدا کنی. بنا نیست چیزی به تو تحمیل شود، این مطلب از جهتی با این آیۀ قرآن هم ربط پیدا میکند که به پیغمبر اکرم(ص) میفرماید: تو بر آنان تسلطى نداری؛
لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ -(سوره غاشیه آیه 22)
تزکیه در قرآن پس از قسم به جان پاک انسان ذکر شده است و این نشان میدهد تزکیه اولا در خدمت حفظ زیباییهای روحی انسان است ثانیا درخدمت رشد
آن زیبایی هاست.
دین در دو مرحله انسان را به سعادت می رساند؛ در مرحلۀ اول میگوید خودت باش و در مرحلۀ دوم میگوید خوب باش. اینکه اکثراً تصور میکنند دین فقط به آدم توصیه میکند خوب باش تصور غلطی است. خودِ تو ارزشمند است؛ خدا در قرآن به جان تو و آن کسی که جان تو را این قدر در اوج خوبی و زیبایی آفریده، قسم خورده است: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها - به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد.(سوره شمس آیه 7)
اگر کسی خودش نباشد، خوب هم نمی تواند باشد، یا اگر خوب هم باشد بعداً بد میشود؛ چنین کسی نه به خوبشدن شوق پیدا میکند، نه وقتی خوب رفتار کند از خوب بودن لذت میبرد. اما کسی که خودش باشد، میتواند پیام خوب باش را بشنود.
- ۳۶۰
- ۳۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط