غمش در نهانخانه دل نشیند

غمش در نهانخانهٔ #دل نشیند
به نازی که #لیلی به محمل نشیند

به دنبال #محمل چنان زار گریم
که از گریه‌ام #ناقه در گِل نشیند

خلد گر به پا خاری آسان بر آرم
چه سازم به #خار ی که در دل نشیند

پی ناقه‌اش رفتم آهسته ترسم
غباری به دامان محمل نشیند

#مرنجان دلم را که این #مرغ_وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند

عجب نیست خندد اگر گل به سروی
که در این چمن پای در گل نشیند

بنازم به بزم محبت که آنجا
#گدا یی به #شاه ی مقابل نشیند

طبیب از طلب در دو #گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل نشیند؟

✍️ #طبیب_اصفهانی
از اطباء و شاعران اصفهانی

📜 #میرزا_عبدالباقی_طبیب_اصفهانی (درگذشته ۱۱۶۸ یا ۱۱۷۱ هجری قمری) از شعرای سبک بازگشت #ایران، حکیم‌باشی #نادر_شاه_افشار، کلانتر اصفهان، فرزند میرزا محمد رحیم طبیب اصفهانی حکیم‌باشی شاه سلطان حسین صفوی و از اعضای خاندان حکیم سلمان بود.
طبیب اصفهانی از سادات موسوی اصفهان بود. نیاکانش در روزگار شاه عباس اول #صفوی از جهرم به اصفهان کوچیدند و در آن شهر مسکن گزیدند. پدرش میرزا محمد رحیم طبیب اصفهانی حکیم‌باشی #شاه_سلطان_حسین_صفوی بود و خود او نیز طبیب و ندیم نادرشاه افشار. بعد از نادرشاه، کلانتر اصفهان شد و پس از چندی این کار را به برادرش میرزا عبدالوهاب واگذاشت و خود با شاعران و ادیبان اصفهان، #هاتف، #عاشق، #آذر، #مشتاق و #صهبا معاشرت کرد.

؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی
#سرای_فارسی
#آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک
#حکایت #شعر_آیینی
دیدگاه ها (۲)

از بیم رقیب #جستجویت نکنموز طعن #حسود گفت و گویت نکنملب بستم...

ای رفته به چوگان قضا همچون گوچپ می خور و راست می رو و هیچ مگ...

حکایت بازرگان و زن و دزد

خوشا راهی که پایانش تو باشی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط