باتمام قدرت میدوید نمی دونست کجاست

۱


باتمام قدرت میدوید نمی دونست کجاست

این می‌میترسوندش

همین طور میدوید نوری رو دید به سمت اون نور رفت
کمی که دقت کرد متوجه چندین ماشین شد یعنی به خیابان اصلی رسیده قرار نیست پیداش کنن

دستی دور کمرش حلقه شد
چرخید مردی با کت و شلوار سیاه رو دید ،، دختر رو از کمر بلند کرد و به سمت ماشین حرکت کرد

]ارباب این دختر اون پشت بود

پسرک پکی به سیگارش زد و سرش رو به سمت اون هاا چرخوند

با صدای بمی لب زد

&واسه جاسوسی اومدی


دخترک نمی‌دونست چی بگه می ترسید گیر باند آقای سون بیوفته

با تردید لب زد

*پدرم بدهی نداره آقای سون اون پسر هم نیازی به من نداره

کوک پوزخندی زد
سیگارش رو روی دست بادیگارد که دختر رو گرفته بود فشار داد

بادیگارد دختر رو ول کرد

دستش رو زیر چونه ی دختر رو گلوش گزاشت قد دختر برای اون خیلی کوتاه بود

&که سون چرا دنبالتن هوم

*تو سون نیستی
دیدگاه ها (۰)

۲ آخه اون ... واس چی سون باید بگیرتت :چرا باید بگم*نگودخترک...

۳&هی پسر فرده باید ازدواج کنی تو ادامه حرفش با دیدن دخترک رو...

۳:ددی برم سر جام *نه :قهر میکنما. اصلا من لوسم خودت لو...

۲ دخترک قهر بود خیلی آروم رفت و روی صندلی شاگرد نشست دلش می‌...

black flower(p,315)

ویو ا/ت +میاااااااااا میا: چه مرگته اول صبحی +مدیر گفت امروز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط