سفید تر از برف :)(: سیاه تر از خاکستر p3

#درخواستی
#فیلیکس
#چند_پارتی




ولی با صدای دخترک به خودم اومدم ...
سوفیا = اقا حالتون خوبه؟ جوابم رو بدید..

لیکس= بله ...من خوبم //از جاش بلند میشه //

سوفیا = مطمئنید؟ //با نگرانی دستشو به بازوی زخمیه مرد میزنه //

لیکس =//اخی از درد میگه // اخخ

سوفیا = //سریع دستشو عقب میکشه// وای وا یمن ..من متاسفم ...اقا اجازه بدید زخمتون رو چک کنم...من پزشک هستم ...

لیکس = نه ممنون ...لازم نیست ...

سوفیا = لطفا اجازه بدید پانسمانتون کنم ...ممکنه عفونت کنه

لیکس= چقدر بابتش پول میخوای؟

سوفیا = هیچی !! فقط اجازه بدید پانسمانش کنم ...

لیکس=باشه...میتونیم بریم تو ماشین من ...

سوفیا = ن..نه میتونم کارم رو همینجا انجام بدم ...بشینید روی نیمکت پارک تا پانسمانتون کنم ...

لیکس= باشه ...


ویو فیلیکس=
چرا وقعا ...خیلی بی بهونه به حرفاش گوش میدادم ...من به همه امر میکنم..الام چرا بای حرف یه دختر رو که حتی یه دقیقه هم نیست دیدمش رو گوش کنم ...من به عشق در نگاه اول اعتقادی ندارم...چون عشق در نگاه اول یعنی عاشق ظاهر ادما شدن...ولی من حتی قیافه ی اون رو هم ندیدم ...در اصل میشه گفت عاشق چشم هاش شدم ...چی لیکس خفه شو...کارتو انجام بده و بعد برو...تمام مدت تو فکر بودم اصلا متوجه نشدم که کی کارش رو انجام داد..

سوفیا = تموم شد اقا ...

لیکسی = ممنون ...

سوفیا = شب خوش ...

لیکسی = خانم!! میتونم اسمتون رو بپرسم؟؟

سوفیا = من سوفیا هستم ...

لیکسی = منم فیلیکس هستم...

سوفیا = خوشبختم ...از خودتون خوب مراقبت کنید...

لیکسی = بله حتما ...


ادامه دارد....