عشق رمانتیک من
عشق رمانتیک من
❤😎پارت ۲۰
که یهو چند تا دختر از اونور اومدند سمتشون و یکیشون گفت
یکیشون: ددی میای امشب..
پریدم وسط حرفش و گفتم
هینا: نه نمیشه
دختره: به تو چه اصلا مگه دوست دخترشی؟
تا اینو گفت حرصم گرفت و گفتم
هینا: آره دوست دخترشم و رفتم پیش جی نشستم
و جی هم کمرمو گرفت به خودش چسبوند و گفت
جی: حالا که میبینی دوست دختر دارم گمشو دختره ی هرزه
اونا رفتن رو به جی کردمو گفتم
هینا: ببخشید ولی حرصم گرفت که گفتم دوست دخترتم
یهو صدای دست زدن اومد نگام کردم به هانیل و گفت
هانیل: ماشالا هینا به عقل جن هم نمی رسید انقدر اسکل باشید با پا زدم به پاش که گفت
هانیل: آخ چرا میزنی
هینا: حقته خب اذیت میکنی میخواستی نکنی به من چه
که جی گفت
جی: ولش کن عوضش نرو پیشش بشین همینجا پیش من بشین تازه بیشتر بغل همیم و یه چشمک زد بهم😉
❤😎پارت ۲۰
که یهو چند تا دختر از اونور اومدند سمتشون و یکیشون گفت
یکیشون: ددی میای امشب..
پریدم وسط حرفش و گفتم
هینا: نه نمیشه
دختره: به تو چه اصلا مگه دوست دخترشی؟
تا اینو گفت حرصم گرفت و گفتم
هینا: آره دوست دخترشم و رفتم پیش جی نشستم
و جی هم کمرمو گرفت به خودش چسبوند و گفت
جی: حالا که میبینی دوست دختر دارم گمشو دختره ی هرزه
اونا رفتن رو به جی کردمو گفتم
هینا: ببخشید ولی حرصم گرفت که گفتم دوست دخترتم
یهو صدای دست زدن اومد نگام کردم به هانیل و گفت
هانیل: ماشالا هینا به عقل جن هم نمی رسید انقدر اسکل باشید با پا زدم به پاش که گفت
هانیل: آخ چرا میزنی
هینا: حقته خب اذیت میکنی میخواستی نکنی به من چه
که جی گفت
جی: ولش کن عوضش نرو پیشش بشین همینجا پیش من بشین تازه بیشتر بغل همیم و یه چشمک زد بهم😉
- ۵.۹k
- ۰۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط