جای دندان های مادر روی انگشتان عمه است عمه فروغ فریاد
جای دندان های مادر روی انگشتان عمه است ، عمه "فروغ "فریاد میزند او میگوید مادرم یک دیوانه اوتیسمی است من که نمیدانم اوتیسم چیست جرات پرسیدن هم ندارم، صورت عمه فروغ سرخ است مادر بزرگ داد میزند و میگوید دستت بشکند" فرزاد" پدر با خنده ی مصنوعی میخواهد چاقو را از دست مادرم بکشد عمه داد میزند و میگوید دیوانه ی بدبخت زود شوهرت دادند عقل در نیاورده ای،مادر بغض میکند ،پدر آغوش را باز.
چکیده ای خون بر ذهن مخدوش!
برای#هیچ
چکیده ای خون بر ذهن مخدوش!
برای#هیچ
- ۱۶.۴k
- ۲۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط