دشمن گرای آنجا را گرفته بود و همین که هلیکوپتر می آمد با

دشمن گرای آنجا را گرفته بود و همین که هلیکوپتر می آمد با خمپاره ۱۲۰ آنجا را می‌زد.🤨 این نشانه گیری های دقیق دشمن برای ما خیلی عجیب بود🧐و نشان می‌داد که دیده بان خدمه آن از نیروهای با سابقه نظامی هستند.

نشست و برخاست هلیکوپتر ها بیشتر از چند ثانیه طول نمی کشید که در چند ثانیه مهمات را پیاده می‌کردند و مجروحین و شهدا را برمی‌داشتند. در همین لحظه کوتاه هم سریع گلوله خمپاره می آمد. یکبار در حالیکه هلیکوپتر را هماهنگ می کردم تا بنشیند، ناگهان دیدم خمپاره به سویش آمد، از وحشت چشمانم را بستم صدای انفجار که برخواست احساس کردم هلیکوپتر و نیروهای داخلی آن تکه تکه شدن😭، چشم هایم را باز کردم با تعجب دیدم هلیکوپتر در هواست. 😊بیسیم که زدم با خوشحالی گفتند: برادر صیاد ما سالمیم. هلیکوپتر آبکش شده ولی هیچ آسیبی به کسی یا دستگاههای حساس وارد نشده. ما رفتیم خداحافظ!🤗» خمپاره درست پایین آن خورده بود.😚😊.....

گرای خمپاره ها چنان دقیق بود که برای سرهنگ و دوستانش تردیدی باقی نماند که نظامیان متخصص و باسابقه آنها را هدایت می‌کنند.😳 حالا آنها یقین داشتند که نه با یک مشت شورشی کم آشنا به اصول نظامی، بلکه با نخبگان فراری ارتش شاهنشاهی روبرو هستند.😡.
#در_کمین_گل_سرخ #شهید_صیاد_شیرازی #بریده_کتاب ✅پاتوق‌ کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98 #مذهبی #شعر_و_ادبیات #کتاب #کتابخوانی #کتاب_خوب #معرفی_کتاب #بریده_کتاب
#هنر_عکاسی #جذاب #شهدا
دیدگاه ها (۲)

ده سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که ستوان علی صیاد ...

مرد از راه رسید و از همان دم در داد زد: « ماموستا مردم همدیگ...

ساعت سه نیمه شب بود که متوجه شدیم صدای زنگوله می آید😳، درست ...

تیمور در سالن منتظر ایستاده بود و با شوخی راضیه را سؤال و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط