لیلی زیر درخت انار نشست

لیلی زیر درخت انار نشست.
درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.
گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.
دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.
انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.
خون انار روی دست لیلی چکید.
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.
مجنون به لیلی اش رسید.
خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.
کافی است انار دلت ترک بخورد.
دیدگاه ها (۱)

ساحل که تو باشی!!!!!!!!!!ترسی از صخره ها نیست......هزار بار ...

............کجایی!!!!!!!!!!!!!!

‏شب که میشود همه ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ؛ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺧﻮﺍﺏﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭﻣﻨﺪﯾﻢ ....

‌‌‌‌‌لیلی زیر درخت انار نشست ..درخت انار عاشق شد ..گل داد .....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط