بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو

بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو
بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو
شب از فراق تو می‌نالم ای پری رخسار
چو روز گردد گویی در آتشم بی تو
دمی تو شربت وصلم نداده‌ای جانا
همیشه زهر فراقت همی چشم بی تو
اگر تو با من مسکین چنین کنی جانا
دو پایم از دو جهان نیز درکشم بی تو
پیام دادم و گفتم بیا خوشم می‌دار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو......
#سعدی_جان 🌹
دیدگاه ها (۱)

غمِ تنهایی عذاب است به یادت چه کنم دلِ سر گشته یِ من کرده هو...

تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آییکآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط