رقابت سخت پارت یازده
#جین
دکتر کفت : خانم کیم جیسو الان زیاد خوب نیست و ممکنه تا دو هفته بستری بشه چون یه شوکی بهش وارد شده که نمیدونم چه شوکی
خیلی برای جیسو ناراحت بودم هم برای خودم 😕چون تا به حال بهش نگفته بودم دوسش دارم😫
#رزی
دیدم کوک اصلا محل لیسا نمیده و لیسا هم بهش چپ چپ نگاه میکنه ایشـ چشونههههه😠
کوک رفت سمت یه دختره دسشتو کشید باهاش حرف زد
چرا اینا عادت دارن دست ادمو بکشن😐
لیسا داشت میسوختتتت
قرمز شده بود رفت 😐
دنبالش رفتم تو حیاط بود نشسته بود
_چی شده
_هیچی
رفتم پیش کوک خیلی مظلومانه گفتم : میشه با هم حرف بزنیم؟
جیمین دید احساس میکنم بهش بر خورده بود😂البته مهم نیست چون پای دوستم در میونه
_نه
بهش یه چشم غره رفتم که کرکوپراش ریخت نشست اصلا محل دختره نداد
تا دختره اومد لپ کوک و بوسید😐
لیسا اون لحضه رو دید خیلییی ناراحت شد
_جیمین برو یه کاری کن کوک دختررو ول کنه وگرنه لیسا نه با من نه با کس دیگه حرف نمیزه به کنار از گروه میره
_پوففف از دست این کوک
#جیمین
_کوک چیشده
_منو با عشقم تنها بزار
_برو بیرون تو اصلا لازم نیست اینجا باشی 😐
_چرا؟
_ببین....
ادامه دارد بابای
دکتر کفت : خانم کیم جیسو الان زیاد خوب نیست و ممکنه تا دو هفته بستری بشه چون یه شوکی بهش وارد شده که نمیدونم چه شوکی
خیلی برای جیسو ناراحت بودم هم برای خودم 😕چون تا به حال بهش نگفته بودم دوسش دارم😫
#رزی
دیدم کوک اصلا محل لیسا نمیده و لیسا هم بهش چپ چپ نگاه میکنه ایشـ چشونههههه😠
کوک رفت سمت یه دختره دسشتو کشید باهاش حرف زد
چرا اینا عادت دارن دست ادمو بکشن😐
لیسا داشت میسوختتتت
قرمز شده بود رفت 😐
دنبالش رفتم تو حیاط بود نشسته بود
_چی شده
_هیچی
رفتم پیش کوک خیلی مظلومانه گفتم : میشه با هم حرف بزنیم؟
جیمین دید احساس میکنم بهش بر خورده بود😂البته مهم نیست چون پای دوستم در میونه
_نه
بهش یه چشم غره رفتم که کرکوپراش ریخت نشست اصلا محل دختره نداد
تا دختره اومد لپ کوک و بوسید😐
لیسا اون لحضه رو دید خیلییی ناراحت شد
_جیمین برو یه کاری کن کوک دختررو ول کنه وگرنه لیسا نه با من نه با کس دیگه حرف نمیزه به کنار از گروه میره
_پوففف از دست این کوک
#جیمین
_کوک چیشده
_منو با عشقم تنها بزار
_برو بیرون تو اصلا لازم نیست اینجا باشی 😐
_چرا؟
_ببین....
ادامه دارد بابای
- ۵.۱k
- ۱۷ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط