در معبدی گربهای زندگی میکرد ه هنگام عبادت راهبها مزاح

در معبدی گربه‌ای زندگی می‌کرد ڪه هنگام عبادت راهب‌ها مزاحم تمرکز آن‌ها می‌شد. بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می‌رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد.
این روال سال‌ها ادامه پیدا ڪرد و یڪی از اصول کار آن مذهب شد!!

سال‌ها بعد استاد بزرگ درگذشت و گربه هم مرد. راهبان آن معبد گربه‌ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام عبادت به درخت ببندند تا اصول عبادت را درست به جا آورده باشند ...!

سال‌ها بعد استاد بزرگ دیگری رساله‌ای نوشت درباره اهمیت بستن گربه هنگام عبادت!

" بسیاری از باورهای انسان این گونه به
اصل و قانون تبدیل شده‌اند "
دیدگاه ها (۳)

#بی_ربطهمه اونایی که میگفتن بی تو نمیتونم الان همشون بچه دار...

لاس زدن با صد نفرچه لذتی داره که گند میزنیدبه اعتماد اون یه ...

دوست داشتن را باید دید از چه نوع دوست داشتنی است!آیا مانند ش...

[ +گاهی آدما خیلی ترسناک می شن و گاهی همونا مثل یه گربه معص...

تورج رهنما

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط