در کوشش گریختن از دست خویشتن

در کوشش گریختن از دست خویشتن
چون برگ بی‌مزارم و چون باد بی‌وطن

پیروز رزم رستم و سهراب هر که هست
غیر از شکست نیست در این جنگ تن‌به‌تن

خاموش از آن شدم که به جایی نمی‌رسد
فریادهایِ جنگلِ در حالِ سوختن

چون کودکی که بر لب ساحل دویده است
پیداست رد پای تو بر شعرهای من

بر دشت لاله برف نشسته‌ست و دور نیست
رزوی که سر دوباره برآریم از کفن

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۲)

به نسیمی همه ی راه به هم میریزد کی دل سنگ تو را آه به هم میر...

شباهت من و تو هر چه بود ثابت کردکه فصل مشترک عقل و عشق تنهای...

گناه كيستكه منباتوام تو بادگران#فاضل_نظري

در شب باران به خاک ریخته گاهیبوسه ی ابری که دل سپرده به ماهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط