یک کوزه غزل دارم یک سفره پذیرایی
یک کوزه غزل دارم یک سفره پذیرایی
مهمان منی #امروز ای عشق اهورایی
هر کس که ترا دیده لب بسته ز گفتارت
تو مطلع خورشیدی در ظلمت تنهایی
در ذهن عطشناکم تصویر تو می جوشد
چون شرجی بارانی در ساحل دریایی
آئینه سراپا شد تسلیم تما شا یت
من با تو و تو بامن در یک شب رویایی
ای پرچم تقدیست بر بام فلک بر پا
از عشق تو لبریز است این دل دل شیدایی
گردیده (طلا) چون مس در حسرت دیدارت
آتش غزلی گفته با حس زلیخایی !
مهمان منی #امروز ای عشق اهورایی
هر کس که ترا دیده لب بسته ز گفتارت
تو مطلع خورشیدی در ظلمت تنهایی
در ذهن عطشناکم تصویر تو می جوشد
چون شرجی بارانی در ساحل دریایی
آئینه سراپا شد تسلیم تما شا یت
من با تو و تو بامن در یک شب رویایی
ای پرچم تقدیست بر بام فلک بر پا
از عشق تو لبریز است این دل دل شیدایی
گردیده (طلا) چون مس در حسرت دیدارت
آتش غزلی گفته با حس زلیخایی !
- ۸۹۷
- ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط