عجب حکایتی شده

عجب حکایتی شده؛
مرگِ " #من "
هر چه سعی میکنم "من"م را بکُشم، نمیشود!
مگر نگفتی «موتوا قبل ان تموتوا ؟»
.
دوست داشتم به جای سید مرتضی آوینی؛
من این جمله را میساختم!!
«هنر آن است که #بمیری قبل از آنکه بمیرانندت...»
و
دوست داشتم این جمله ی استاد صفایی از زبان من جاری میشد:
«خدایا! من آماده ام؛ بیامرز و ببر...»
دیدگاه ها (۱۲)

عکسی ز شهیدی همه اعصاب مرا ریخت بهم...زینب...تو سر نعش برادر...

❤ ️ مـــرا جــان! آن زمـــان باشــد؛ که تــو جـان...

دلم برای آن غروبی؛که نشستیم روی خاکهای #شلمچه!و خورشید آهسته...

درمان زِ کسی دِگر نجویمزیرا زِ فراقِ توست دردم...#مولانا#اما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط