خنده کن هر صبح بر رخسارهٔ نیکوی عشـ ـ ـقخانهی دل را گلستان کـ ـ ـن به عطر و بوی عشـ ـ ـقخوشهای از نور برچیـ ـ ـن صبحگاهان با طـ ـ ـربچون پرستوهای عاشـ ـ ـق پرگشا تا کوی عشـ ـ ـق . . .