حیفا

《حیفا-18》

● سندB

وقتی سراغ حفصه رفتم، در حال مداوای یکی از عناصر القاعده به نام «ابو محمد عدنان» بود. لاشه نیمه جان مار بزرگی هم آنجا بود که ابومحد عدنان را گزیده بود! حفصه هم ابتدا آن مار را خواب کرده و سپس به مداوای ابو محمد پرداخته بود. وقتی به بالای سرش رسیدم، ابو محمد بیهوش بود و بقیه هم خواب بودند و حفصه هم لبش را به زخم حاصل از نیش مار روی ساق پاهای ابو محمد گذاشته بود و در حال مکیدن سم های مار از بدن ابو محمد بود!

♢ تا متوجه حضور من شد، قبل از اینکه حرفی بزنم با صدای گرفته و خشک گفت: «دقیقا هفته قبل بود که جناب معارج که رئیس زندان بودند مثل شما بالای سرم اومدند و مسائلی پیش اومد که مجبور شدیم تا صبح معاشرت داشته باشیم و گپ بزنیم... اما فکر نکنم شما اهل معاشرت و شب نشینی با ما باشند... سلام قربان‼️‼️ امیدوارم چاقویی که در جیب دارید را برای دقایقی به من قرض بدهید! برای خروج همه سم ها از بدن ابو محمد نیاز به ایجاد شکاف دارم. چاقویتان را لطف میکنید؟!»

♢ او فقط مرا به اسم صدا نکرد اما جوری حرف زد که انگار مرا میشناخت... احساس میکنم قبلا در زندان یا جای دیگر زیر دست خودم بوده... از او چیزی در این باره نپرسیدم؟! ... کنارش نشستم و فقط سکوت کردم... چاقویی که خواسته بود بهش دادم... سم ها را با دهان و مکش دهانش از زخم پاهای ابومحمد درآورد و جسم یخ کرده و لرزان ابو محمد که عرق سرد کرده بود را به خوبی تیمار کرد...
رو به من کرد و گفت: بفرمایید قربان! چه خدمتی از حفصه برمیاد

♢ من که معمولا با زندانیان و سوژه هایم اهل زیاد حرف زدن نیستم، اشاره کردم که بیاید و نزدیک من بنشیند. وقتی به من بیشتر نزدیک شد و بیشتر به او دقت کردم، جنس موهایش همان جنس مویی بود که در پایین جنازه جعفر کربلایی پیدا کرده بودم! فقط یک جمله گفتم... مستقیم و بدون هیچ مقدمه ای به چشمهایش زل زدم و ازش پرسیدم: چرا جعفر را کشتی

♢ خیلی مطمئن و فورا جواب داد و گفت: اگر مطمئنید که من کشتمش‼️ خب واضحه... چون شیعه بود!! روحانی بودن و مبلّغ تشیّع بودن هم مزید بر جرمش بود که باید بالاخره یکی زحمت حذفش را میکشید... شما که باید بهتر از من بدونید... یهودی ها معتقدند که دشمن باید حذف بشه مخصوصا اگر شیعه باشه و اهل تبلیغ علیه یهود باشه... میدونید که کجا نوشته... این ساده ترین درس «تلمود» هست‼️

●️ [تلمود در زبان عبری: תלמוד به‌معنی آموختن یا تلمّذ که از آن به‌عنوان «تورات شفاهی» نیز یاد می‌شود، یکی از کتاب‌های اصلی یهودیت ربانی است. نام دیگر برای آن به‌صورت سنتی شاس (ש״ס) است که مخفف شیشا سداریم به‌معنی «شش دفتر» است. نام تلمود معمولاً اشاره‌گر به «تلمود بابِلی» است، بااینکه تلمود دیگری به نام «تلمود اورشلیمی» وجود دارد که دارای رواج کمتری است. تلمود دارای دو بخش اصلی است: اولین قسمت میشنا (משנה) نام دارد که در حدود سال ۲۰۰ میلادی تکمیل شده‌است و تفسیر خاخامهای یهودی بر تورات است که «تورات شفاهی» نامیده می‌شود. قسمت دوم گمارا نام دارد که در سال ۵۰۰ میلادی تکمیل شده‌است که شامل نوشتارهای خاخامهاست و در بسیاری موارد به مسائلی فراتر از آنچه در تورات اشاره شده‌است می‌پردازد. تلمود ممکن است به میشنا، گمارا یا هر دو در یک کتاب اطلاق شود. تمامی تلمود از ۶۳ دفتر تشکیل شده‌است و شامل بیش از ۶۲۰۰ صفحه است. زبان مورداستفاده در آن عبری قدیم و آرامی است. تلمود دارای نظر هزاران خاخام درمورد بسیاری مسائل مختلف است. این مسائل شامل هلاخا، اخلاق یهودی، فلسفه، سنتها، تاریخ و بسیاری مسائل دیگر هستند. تلمود منبع اصلی قوانین یهودی در یهودیت ربانی است.]

>> حفصه معتقده که هر روحانی شیعه، یک قاتل و یک دشمن حقیقی و موثر بر علیه یهود و دولت اسرائیل محسوب میشه و مادامی که زنده است، خطر متحرّک غیر قابل پیش بینی فعال محسوب میشود! میگفت: «اون روحانی شیعه را کشتم چون خطرناک بود! هر چند تا زنده بود، خطرش بروز پیدا نکرد!»

«کلید کلمات شیعه، روحانی، خطر، خطرناک و موثر» از کلید کلمات مشکوک این دختر بود که با سایر گفته هاش هم تطابق داشت اما بازم احساس میکنم یه چیزی کم باشه... احساس میکنم این سنایو که تعریف کرد، حلقه مفقوده داره... حلقه ای که یک دختر داره جوری ازش فرار میکنه که متعجب ترم میکنه...

اصلا اجازه بدید دوباره مرور کنیم... دختری که اسمش حفصه است... وسط ابوغریب... از مجد یهود و اعتقادات تلمودی دم میزنه... نماز میخونه... آدم میکشه برای خطر تشیعش... نه... یه جای کار میلنگه قربان!
برج ساعت شش... امضاء
ادامه دارد...

کانال دلنوشته های یک طلبه
@Mohamadrezahadadpour
دیدگاه ها (۷)

《#حیفا-19》××× سند C● دلیل حفصه برای قتل جعفر کربلایی غیر منط...

سلام به همه ی عزیزان گروه مذهبیببخشید که دیر شدگوشیم خراب شد...

《حیفا-17》☆️ سند 231 : «محرمانه»تاریخ: محفوظمخاطب: ریاست بخش ...

《#حیفا-16»● نگران مهدی فطرس بودم. هیچ خبری ازش نداشتیم. ایمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط