حیران شدم در کار تو درمانده از رفتار تو

حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو...
هم می گشایی پای را، هم قفل و بستم میکنی

با من نگویی چیستی، اهل کجا یا کیستی...
گاهی بلندم میکنی، گاهی تو پستم میکنی

آتش زدی کاشانه را،بردی دل دیوانه را...
هم شاد شادم ای صنم،هم غم پرستم میکنی

بگرفته ای جان مرا، کردی به زندانت مرا...
می بخشیم عالم به من، گه ورشکستم میکنی

دل را به زاری می بری، اندر خماری می بری
خوبم که آزردی مرا، آنگه تو مستم میکنی...
دیدگاه ها (۰)

اونجا که #علی_مقیمی میگه:َهوای پَر زدنم هست و شور و حالی نیس...

بیر نه سوزوم وار 😍کیلیپ #تورکـی🙃♥خوشون گلدی حمایت الع😇💕

رفتم از شهرِ تو هرگز نگرانم نشدی ،سوختم در غم و پیگیرِ جهانم...

روزی،جایی،دقیقه ای،خودت را باز خواهی یافت و آن وقت یا لبخند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط