شب عملیات پلاکشو کند و انداخت سمت سیم خاردارها

شب عملیات پلاکشو کند و انداخت سمت سیم خاردارها!
بهش گفتن این چه کاریه! اگه شهید شدی خونوادت چه گناهی کردن
که یه عمر چشم انتظار بچشون باشن!
گفت یه لحظه توی ذهنم اومد که اگه شهید بشم
جنازمو میبرن توی محل و عجب تشییع جنازه ی باشکوهی توی محل واسم راه میفته!
از خدا خجالت کشیدم!

اینا به چه چیزایی فکر می کردند
من و تو به چی فکر می کنیم!!؟؟

@bakeri_channel
دیدگاه ها (۲)

‌ ‌ راستے ماجرا از چہ قرار است...شهداے 8 سال دفاع مقدسیڪےیڪ...

.

دارد از روز ازل دیده بینا زینب عشق را کرده به نه کنگره معنا ...

.

You must love me... P9

زخم کهنه پارت ۵۲ بعد از دقایق طولانی پلیسها انگار خسته شده ب...

#رویای #جوانی #پارت_۱۵رفتم دیدم در موتورخونه بازه . رفتم داخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط