هر چقدر ک قلب و روح خودم برآیم آشنآ بود به ه

هَر چِقَدر کِ قَلب و روحِ خودَم بَرآیَم آشِنآ بود، بِه هَمان اندآزِه او بَرآیَم غَریبِه بود!!
هَرچِه بیشتَر سَعی میکَرد بِ مَن نَزدیک شَوَد بیشتَر از آن دور می شدم...
اینکه دوستَش داشتَم درست بود،
اما پآیِ چیزِ دیگری در میآن بود!!
موجودی نآشِناخته،
کِ خودش هَم نِمیدانست چِکآره است؛
گآهی او را بِه مَن نَزدیک میکَرد و گآهی فَراری اش میدآد...
گآهی مَرا شیفته او میکَرد و گآهی تَنَفُر را در وجودَم بیدآر میکرد...
مِثلِ یِک کودَکِ دمدمی مَزاج می مانِست،
کِه بِه مَحزِ رسیدَن بِه خواسته اش، هَوَسِ چیزِ دیگری میکرد•
آن چیز، هَرچِه که بود، شَکی نَبود کِه خیلی قَوی بود...
زیرآ میتَوانِست کُنترلِ هَمه چیز را بِه دَست بگیرد و تَمآمَم رآ، شروع و تَمام کُنَد!!
آن وَقت هآ نآمَش رآ نِمیدانستم،
خیلی خُب؛
شآیَد هَم میدآنِستَم،
امآ اِنکآرَش میکَردَم!!
و حآلا جُز سوختَن و سآختَن چآره ای نیست°°
می پرسی چِرا؟!
چون آن چیز،
از تَمآمِ مَوآنِعِ دفاعی عبور کَرد°
دَر تمآمِ وجودَم رِخنه کَرد و جُزعی از مَن شُد•
هیچکَس نِمیتواند خودَش رآ از خودَش تَفکیک کند!
این خودِ خودکشی است...
جآندآر نیست!
"اما بآ این وجود جآن میگیرَد و جآن می بَخشَد...!
عِشق است دیگر،
می آیَد،
بی سَر و سآمآن میکُنَد و مآندِگآر می شود...!!🙃

#sadaf_ab
#sd_ab
#♡
دیدگاه ها (۴۲)

تو رآ از دور می بینَم~کِه غوطه وَر در مِهی غَلیظ•ایستاده و ب...

بی صِدآ رَفتی!مِثلِ پَروآزِ پَری دَر بآد~مِثلِ دَویدَنِ اَبر...

هَوآیِ دِلَم ابریست...امآ دَریغ از قَطره ای بآرآن•آسِمآنَش ر...

تُ،غَرق دَر انبوهِ دآشتَنی•دآشتَنِ انسآن هآیی کِه دوستِشآن د...

یوهووو اولین بار بعد از قرن ها دست به قلم شدم که یه رمان بنو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط