عاشقانه

#عاشقانه
تو عشق منی جان به فدای هرنگاهت
من مست وخراباتی آن چشم سیاهت

هر دم به نظر روی تو آید توببینم
عمریست که من منتظرم چشم براهت

هر چند که تو با دل ما راه نیایی
با اینهمه تفصیل خداپشت وپناهت

بردل که بجزمهرتووعشق توام نیست
ویرانی دل را چو نویسند گناهت

ای عشق تو باشی همه ی جان و تن من
برگو که شود تا که ببینم رخ ماهت

نقش خم ابروی تو شد مصرع شعرم
نی دل که تمامی شده در عشق تباهت

صد بار به تو گفته ام و باز بگویم
تو عشق منی جان به فدای هر نگاهت


#وحیدمجنون
دیدگاه ها (۳)

#عاشقانهآمدی چون باغبان در قلب من گل کاشتیتازه فهمیدم که با ...

#عاشقانهاین کوچه همان کوچه و مهتاب، همان استاین قصه ولی، صحب...

#عاشقانهدل من پیش تو معنای بغل را فهمید!قدر این فاصله ی حداق...

#عاشقانه‍ تو نیستی که ببینی ،چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط