هفتمین عشق

هفتمین عشق
،part18
_دیدم جیا و اون دختره که فک کنم هانا بود موهای همو گرفتن
اینجااا چهبرههه(داد)
هانا:تو اینجا چکار میکنی؟
_موهای خاهرمو ول کن
جیا:داداشیییی
هانا:اوللل خودش ول کنه
جیا:عمرا
_رفتم جلو از هم جداشون کنم وللل کن جیا
جیا :اول اوننن
هانا:اوللل تو
_ولللل کنننن میگم
+رفتم داخل اعصابم تخمی بود با چیزی که دیدم تخمی تر شد عوفففف رفتم جلو تا جداشون کنم که کوک با تمام سرعت افتاد روم
_داشتم جداشون میکردم که هانا یه لگد محکم زد به جایی که نباید میزدم و به پشت افتادم ولی دردم نگرفت رو یچیز نرم افتادم سرمو برگردوندم دیدم عه این اته که
+اخ چقدر سنگینی
_چی؟
+پاشووووو
_سریع پاشدم دست جیا رو گرفتم بردمش حیاط عمارت
+اییی کمرممم
هانا:خوبیییی اتتتتت
+نهههه(جیغ)
رفتم تو اتاق درم محکم زدم و رو تخت ولو شدم که خوابم برد

روای جونگ کوک
_با جیا حرف زدم و بهش گفتم از طرف من از ات معذرت بخاد و دیگه رفتم خونه که با قیافه کنجکاو پسرا مواجه شدم
چیه؟
نامجون:چرا با ات قرار داد بستی؟
-تا حرص بابا در بیاد
جین:چراااا اتتتت؟
تهیونگ:مگه اون خاهرتووو ندزدیده مردک
_دقیقا زدی تو خال
جیمین:خنگا اون قرار داد بسته تا مواظب خاهرشم باشه و حرص پدرشم در بیاره چون الان اتم بزرگترین سهام داره
_عاشقتم پسر
خبببب اگه تموم شد برم بکپم خستم به راهم ادامه دادم صدای داد اعضا میومد ولی خوابم برد
سیاهی

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۲)

هفتمین عشق Part19یک ماه بعدروای ات+تقریبا همه چی خوب پیش رفت...

هفتمین عشق Part20مینجی:گفتیییی چیزی نمیگی+اخهههه اونننن مین...

مروارید آبیPart ¹²¹ویو کوکبلخره اون روزی که میترسیدم اومداز...

مروارید آبیPart ¹²⁰علامت اجوما ♡♡ خانم گوشی تون داره زنگ میخ...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۸"ویو جنا".امد داخل و در و...

My Vampire p9

پارت سیو هفتمماری**عم من! من جک:من چی؟اونیکس ت اینجا چیگار م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط