درخواستی

{درخواستی}

[ گرد باد عشق ]
♡پارت ۴ ♡


+خوشگل شدم؟
–بیبی نظی...یعنی بد نیست
–خانم
؟بله قربان
–این لباس رو میبریم
؟بله میگم براتون بسته بندیش کنن
–ممنون
+من میرم لباسم رو عوض کنم
–باشه
+نمیای
–چی
+به چی فکر میکنی بیا زیپ لباس رو برام باز کن
–عا..اومدم

ویو کوک
وایییی..نه دوباره اگه قرار باشه بدنشون ببینم حتما تح--ریک میشم ..باید سریع زیپ رو براش باز کنم و بیام بیرون
..اوهوم..همین کار رو میکنم..دنبال ات رفتم داخل سریع زیپ لباس رو پایین کشیدم و اومدم بیرون...اوففف..به خیر گذشت..داشتم سکه میکردم ولی بدن خیلی خوبی داره...اههه..لعنتی..کوک به خودت بیا...داشتم با خودم کلنجار میرفتم که..

+جونگ کوک
–عا..اومدی..بریم؟
+نمیخوای کت و شلوار انتخواب کنی
–ها..او درست میگی یادم رفته بود..ات
+هوم
–تو برام انتخواب کن
+چ.چی..چرا من خودت انتخواب کن
–به هر حال تو زنمی تو برام انتخواب کن
+باشه بابا دیگه نگو زنتم هنوز دو هفته مونده
–چشم*لبخند*

ویو ات

رفتم قسمت کت و شلوار های چند تایی رو انتخواب کردم و کوک دونه دونه پوشیدشون نمیدونم چرا هر چی می‌پوشید حتی داغون ترین لباس هاتوی تنش میدرخشید ولی هیچ کدوم چندان به چشمم دوباره شروع به قدم زدن بین قفسه ها کردم که یه کت و شلوار مشکی ساده چشمم رو گرفت از فروشنده خواستم به‌و بدنش و برای جونگ کوک بردمش در اتاق پرو رو باز کرد که با بالاتنه ی لختش مواجه شدم سریع روم رو برگردوندم
+چرا لباس تنت نیست
–چون باید اونی که توی دستته بپوشم
+اوو..بیا
لباس رو گرفت رفت داخل بعد از چند مین در اتاق پرو رو باز کرد ...وووااااووووو....توی این لباس داشت می‌درخشید چقدر جذاب و خواستنی شده بود
–چطوره
+...
–ات
+ها..همین خوبه
–باشه من میرم حساب کنم
+هوم

ادامه دارد..........
[عکس لباس هردو رو گذاشتم]
دیدگاه ها (۱۸)

{درخواستی}[ گرد باد عشق ] ♡...

{درخواستی}[ گرد باد عشق ] ♡...

{درخواستی}[ گرد باد عشق ] ♡...

{درخواستی}[ گرد باد عشق ] ♡...

عشق مافیاییp6

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

هنرمند کوچولوی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط