بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیده ام

بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیده ام
همچو نسیم از این چمن پای برون کشیده ام
شمع طرب ز بخت ما آتش خانه سوز
شد
گشت بلای جان من عشق به جان
خریده ام

حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود
تا تو ز من بریده ای من ز جهان
بریده ام
تا تو مراد من دهی گشته مرا
فراق تو
تاتو به داد من رسی من به خدا
رسیده ام .....


"صبح زیبای چهارشنبه تون قشنگ
دوستای مهربونم"

روزی سرشار از مهربانی ،
تندرستی و موفقیت براتون آرزو دارم.
دیدگاه ها (۷)

بزن ﺑﺎﺭﺍﻥﻫﻮﺍ ﺍﺑﺮﯾﺴﺖﻧﻔﺲ ﺑﺎﻻ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪﺑﺰﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﻦ ﺗﻦ ﺭﻧﺠﻮﺭ...

"ایستادن" اجبار کوه است."رفتن" سرنوشت آب."افتادن" تقدیر برگ...

سلااااام یزدان به تو عمری دگر و روز دگر دادیک صبح دگر ، ظهر ...

بیا هر روز که بیدار می شویم، پنجره دل را بگشاییم و فریاد بزن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط