در درونت مهربان جور وجفایت را بکش
در درونت مهربان ٬ جور وجفایت را بکش
بازلبخندی بزن ٬ بغض صدایت را بکش
آن گره از روسری وا کن ٬ رها کن گیسوان
چشمِ بدبین و حسود خنده هایت را بکش
سرخیِ لبهای تو شد وامدار خون دل
خون به پا کن ٬ شاعرِ آن بوسه هایت را بکش
کشتیِ چشمان تو صد نوح و موسی را حریف
چون تو سکاندار عشقی ناخدایت را بکش
شال گردن در حضورت شد خجل از بودنش
دست ٬ در گردن ٬ غمِ سرد سرایت را بکش
چونکه بین ما دوتن یک پیرهن حایل شده
نازنین این حایلِ بس نابجایت را بکش
عطرِ گلهای بهاری گمشده در دامنت
وعده ی هر روزه و ترفندهایت را بکش
جان من بسیارگفتم ٬ گوش کردی یاکه نه؟
خواستی این «عندلیب» بینوایت را بکش
عاشقانه های #سعیدعندلیبی
بازلبخندی بزن ٬ بغض صدایت را بکش
آن گره از روسری وا کن ٬ رها کن گیسوان
چشمِ بدبین و حسود خنده هایت را بکش
سرخیِ لبهای تو شد وامدار خون دل
خون به پا کن ٬ شاعرِ آن بوسه هایت را بکش
کشتیِ چشمان تو صد نوح و موسی را حریف
چون تو سکاندار عشقی ناخدایت را بکش
شال گردن در حضورت شد خجل از بودنش
دست ٬ در گردن ٬ غمِ سرد سرایت را بکش
چونکه بین ما دوتن یک پیرهن حایل شده
نازنین این حایلِ بس نابجایت را بکش
عطرِ گلهای بهاری گمشده در دامنت
وعده ی هر روزه و ترفندهایت را بکش
جان من بسیارگفتم ٬ گوش کردی یاکه نه؟
خواستی این «عندلیب» بینوایت را بکش
عاشقانه های #سعیدعندلیبی
- ۳۴۱
- ۲۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط