امشب کمی ستاره و یک ماه چیده ام

امشب کمی ستاره و یک ماه چیده ام؛
آری ،تو را به حد جنون خواب دیده ام؛
دستان سرد و بی رمقم باورش نشد،
وقتی به لمس باور دستت رسیده ام؛
گوشم غریب بود به آوای رفتنت،
شاید صدای پای تو را کم شنیده ام؛
من بودم و ستاره و یک کهکشان امید،
گویی به سمت و سوی خدا پر کشیده ام؛
از شوق دیدنت به همین لحظه ی عزیز،
یک بند و یک نفس به وصالت دویده ام؛
من منتظر نشسته به بوسیدنت ولی،
یادم نبود، این همه را خواب دیده ام...



دیدگاه ها (۳)

کن نظری که تشنه ام ، بهر وصال عشق تومن نکنم نظر به کس ، جز ر...

چقدر این شعر زیباست :باران که شدی مپرس ، این خانه ی کیست..سق...

ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻢ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪﺯﯾﺮ ﯾﮏ ﺳﻘﻒ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻣ...

عشق وقتی داغ باشد دل بریدن مشکل است در دل آتش که باشی پر کشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط