فیک عوضی قلدر (p6)

جیمین : واقعا ؟ اینطور فکر میکنی ؟
ات ؛ برگشتم دیدم جیمین پشت سرمونه با دیدنش خشکم زد دست هیونجینو گرفتم و عقب رفتم‌
جیمین : چیشد ؟ داشتی میگفتی ؟
هیونجین : هییی برو پی کارت سعی نکن زرنگ بازی در بیاری
جیمین : هه با تو حرف نزدم مگه خودش زبون نداره
مین جه : جیمین میشه لطفا بریم یه جای دیگه
بدون اینکه منتظر جواب باشم دستشو گرفتم و بردمش یه جای دیگه
جیمین : چی شده مین جه چرا منو اوردی اینجا
مین جه : جیمین هدفت از این کارا چیه
جیمین : چه کاری ؟
مین جه : ازت خواهش میکنم جیمین تو این مدرسه شر به پا نکن
جیمین : بیخیال مین جه من کی خواستم شر به پا کنم
مین جه : امیدوارم همینطور که میگی باشه
جیمین : مین جه پاتو از گلیمت دراز تر نکن وگرنه بهت رحم نمیکنم فهمیدی
مین جه : تو دیونه شدی اینقدر بابا رو اذیت کردی که مجبور شد بفرستت ژاپن اونجا هم نتونستی بمونی و دوباره برگشتی تو یه عوضی به تمام معنایی فهمیدی ( با گریه )
جیمین : اره من یه عوضی میدونی چرا به خاطر تو و اون مامان اشغالت
مین جه ؛ اینو گفت و رفت دیگه نمیتونستم تحمل کنم اشکام بی اختیار میریختن روی صندلی نشستم و سرمو بین دستام گرفتم
ویو ات ؛ خیلی ترسیدم اون لنتی با اون نگاه ترسناکش نمیدونم تا کی باید تحملش کنیم اینقدر ترسیده بودم که حتی نمیتونستم حرف بزنم
هیونجین : ات حالت خوبه ؟ ات...
ات : خوبم چیزی نیست
هیونجین : ترسوندتت
ات : اره یکم ترسیدم خیلی بد نگام میکرد
هیونجین : نترس من نمیزارم بهت اسیب بزنه خودموبه حسابش میرسم
ات : راستی مین جه کجاست
با چشمم دنبال مین جه میگشتم که دیدم روی یه صندلی نشسته و دستاشو روی سرش گذاشته همراه هیونجین رفتم پیشش هرومون نشستیم کنارش
هیونجین : مین جه حالت خوبه ؟
ات : چیشده مین جه
مین جه : نه خوب نیستم ( گریه )
ات : چی گفت بهت که اینجوری داری گریه میکنی
مین جه : اون فکر میکنه ....


شرط : 80 like
دیدگاه ها (۳۴)

فیک عوضی قلدر (p7)

فیک عوضی قلدر (p8)

فیک عوضی قلدر (p5)

فیک عوضی قلدر (p4)

خون آشام من My vampire 🦇 part16 ات. نه جیمین پس جمع نمیکنی ن...

پارت ۲۷ویو ات اون عوضی منو به یه صندلی بست انقدر محکم منو با...

p⁵یهو یکی ات رو صدا زد.. همون پسردایی حروم/زادش بود.. دوید س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط