آن عصری که گنجشکها مردند

آن عصری که گنجشک‌ها مردند
مرگ اول به سراغ گنجشک‌ها می‌رود. خزان گنجشک‌ها در 7 تیرماه  رسیده بود و یکی یکی چون برگ‌ریزان پائیزی نقش بر زمین می‌شدند. خاطره‌ای سمج که انگار سر نیست شدن و فراموشی ندارد و درد مشترک تمام کسانی است که آن عصر غمگین و خاکستری را با گوشت و پوست‌شان تجربه کرده بودند. آن روز که 7 بمب بال و پر آرزوهای یک شهر را چید. صداها را در سینه کشت.




گرما میسوزاند
تیرماه غوغا کرد
ولی سردشت.سردش بود
از تاول های تن
نشدبه خود پتویی بپیچد
لرزید لرزید و لرزید
ناگاه آرام گرفت
درسکوت. شهرشهید شد
آخرین لحظه
خواست نفس عمیقی. ولی
آه بازگشت به درون شش ها
بغض شد. تاول شدو نترکید
ماندگار شد بر سینه
ودرد خوابید
جسدها شدبرهم انبار
تن ها شد گرم به صدها همدرد
تیرماه و هردیاری پراز محصول
ومردم شاکر آسمان و زمین
زمین سردشت هم داد محصول
هرگوشه ای شهیدی به بار نشست
مردم بی پناه
پناه برده به زمین از دست آسمان
دریغ که زمین شد همدست ناکسان
آرزو بود که میرفت برباد
ندیده بود به تاریخ
چنان روزی. قوم ماد
دراین غریب شهر نیست
کیمیا نام. دختری
چون اینان بهتر از هرکس
می دانندمعنی کیمیا را
شهری بدون درمانگاه اعصاب
هفت مقدس
اینجا منفوراست
درسردشت هفت ها را
جای سیزده باید بدر کرد
آنقدر این هفت ها بدر
تافراموش نکرد حال آن پدر
زیرآوار سنگین شیمیایی
شنیدلرز صدای کودکش را
قدمهایش شکست
درمیان راه بر زمین نقش شد
نشدکه درآغوش هم بمیرند
وتصویری احساسی بسازند
برای تداوم سالیان تیتر خبر
واندکی بعد...
هردوچشم دوخته درچشم هم
بیصدا شدند
مظلومیت شان راباید بزنند هوار
امان که هاوار هم
صدایش هست بیمار
وسالهاست
که مادراینجا
هرغذایی بپزد
رنگش خون است
و ادویه اش خردل



سردشت، سر ِ دردی بی‌انتهاست. هر کجای «سردشت» که انگشت می‌گذاری، درد می‌کند. تاول‌هایش 29 ساله شده‌اند.  درست از همان ساعت چهار و نیم عصر روز 7 تیر سال 66 که زندگی بوی لیمو می‌داد و سیر، بوی سیب می‌داد و صدای تیر. دردی که زمان آن را التیام نداد، کهنه‌تر و عمیق‌ترش  کرد تا تاول‌هایش همچنان تازه بماند. سردشتی که هرگز نتوانست توجه رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کند و زخم ناسور نخستین شهری که در جهان شیمیایی شد در گذر زمان آنقدر گم شد که حالا شهر محل مناقشه تعداد مصدومان آن زخم عمیق شده است، شهری که در سایه زخم حلبچه قرار گرفت. زخمی که هیچ‌کس از آن شکایت به مجامع بین‌المللی نبرد تا کشورهایی که سلاح شیمیایی را در اختیار صدام گذاشته بودند به پای میز محاکمه بیایند. آن هم درست زمانی که دنیا با بهانه تسلیحات هسته‌ای و تحریم‌های یک طرفه، همین مردم را در سخت‌ترین شرایط اقتصادی قرار داد تا این سؤال پیش بیاید که چرا زمانی که دنیا ما را محکوم به تهدید می‌کرد، دستش  رو نشد.........



#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
دیدگاه ها (۸)

کوچه تنها ... ماه پشت ابر پنهان می شود کم کماندکی مانده ست ب...

سلام وعرض ارادت خدمت تمام دوستان وهمراه کنندگان ضیافت کوردیش...

{بسته سلامت} {ویژه ماه مبارک رمضان}  روزه داری اسلامی وکاهش ...

دعای بیست ویکمین روز از ماه مبارک رمضان :خدایا قرار بده برا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط