این منم خون جگر از بد دوران خورده

این منم ؛ خون جگر از بدِ دوران خورده
مرد رندی که رکب های فراوان خورده !

غم ویرانی خود را به چه تشبیه کنم ؟
فرض کن کوهِ شنی طعنه ی طوفان خورده !

عشق را با چه بسازد ، به کدامین ترفند ،
شاعری که همه ی عمر غمِ نان خورده ؟

چه به روز غزل آمد که همه منزوی اند
قرعه بر معرکه ی معرکه گیران خورده

دشتمان گرگ اگر داشت ، نمی نالیدم
نیمی از گله ی ما را سگ چوپان خورده !

جرم من ، فاشِ مگوهاست وَ حکمم سنگین
چه کند شاهدِ سوگند به قرآن خورده ؟

شعر هم عقل ندارد که در این شهرِ شعور ،
گذرش بر من دیوانه ی دوران خورده ... !


@D_F
دیدگاه ها (۱۰)

باخلق خداچه مشکلی داری عشق؟جز محنت و غم چه حاصلی داری عشق؟ ب...

#نیـایـش_امروزخــ💞 ــدای نـازنینـــمچقدر زیباست سپری کردن یک...

💞 💞 هـر چــہ #زیباســــت مـرا یـــادِ تــــو مےانــــ...

اگـــر زمــانــــیدر دلــت نسبت بــه شخصیاحساس نفرت کردیو تص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط