عشق آغشته به خون

"عشق آغشته به خون "
P¹⁵
+_-
_____
جین‌آئه
_____
جین‌آئه:میشه ولم کنی..راحت نيستم
شاهزاده با ذوق که از دیدن دوباره چشمای قهوه‌ای دخترک خود داشت منتظر همچون واکنش از جین‌آئه نبود..اون الانم نمیخواستش و این باعث میشد تا قلب شاهزاده بیشتر و بیشتر مچله بشه،شاهزاده با تعجب خاصی که تو چشماش از حرف جین‌آئه به‌وجود اومده بود جین‌آئه رو ول کرد دستاش رو دو طرف شونه‌هاش گذاشت و با تعجب که از حرف جین‌آئه داشت پرسید:
تهیونگ:ت...تو..جین‌آئه!!!
میخواست ادامه بده اما جین‌آئه زودتر لب‌تر کرد
جین‌آئه:بهت گفتم..نمیخوامت
تهیونگ:اما تو هیچوقت این حرف رو نزدی..جین‌آئه.
جین‌آئه:چقدر دیگه میخوای عذابم بدی..
تهیونگ:دوست داشتن من تورو عذاب میده؟
جین‌آئه:پس فکر کردی چیه.. من سعی می‌کنم فراموشت کنم نادیده‌ات بگیرم اما تو نمیزاری کنار تو بودن باعث میشه عذاب بکشم.
تهیونگ:جان تنها‌مون بزار.
جان بعدی شنیدن جمله شاهزاده اونجا رو ترک کرد،الان اونجا فقط دوتا روح شکسته،قلب نابود،گلو بغض‌دار،چشمای اشکی،و از همه مهم‌تر دوتا دلباخته بود
تهیونگ:چی باعث شده اینقدر ازم متنفر بشی
جین‌آئه:تنفر!!نه نه،،این نفرت نيست
تهیونگ:پس چیه
جین‌آئه:میخوام زندگی کسیو واسه خواسته خودم نابود نکنم.
تهیونگ:فکر میکنی اگه تو منو دوست داشته باشی..زندگی من نابود میشه.
جین‌آئه:معلوم دارست..چجوری میخوای با یکی مث من باشی؟
تهیونگ:مگه تو چته؟؟
جین‌آئه:فقیر..یتیم..بی‌کس..خودخواه..یه دیوونه روانی
تهیونگ:درنبود من خیلی تغییر کردی جین‌آئه..بعضی وقت‌ها به خود میگم این همون جین‌آئه‌ست که تو کل قصر تهیونگ صدام میکرد..شبا با داستانم میخوابید..صبح زود پشت در اتاق می‌ایستید و صدام میزد تا بیدار بشم.
جین‌آئه:اون من نیستم اون گذشته منه..که فراموشش کردم..تهیونگ،از این کار دست بکش..واسه خودت یه زندگی خوب بساز..نه با من..من واسه تو نیستم.
تهیونگ:یه چیزی تورو تغییر داده،حست رو نسبت به من،فاصله گرفتی،سرد شدی،نمیدونم چیکار کردم،اما از الان به بعد تنهات میزارم،اگه این چیزیه که‌ میخوای،میدونی چرا میخوام تنهات بزارم؟چون به احساسات تو بیشتر از خودم اهمیت میدم،دوست دارم(بغض)
حرفش رو تموم کرد و ثانیه‌ی تو چشمام خیره موند..نمیتونستم مانع رفتنش بشم..چون خودم دلیل رفتنش بودم..نگاش رو ازم گرفت و ترکم کرد.
در خونه رو محکم پشت سرش بست و رفت..
سرم رو پایین گرفتم واسه کاری که انجام دادم متاسف بودم..اما این تنها راهه تا بیتونم تهیونگ رو از خودم دور کنم..این حس مارو نابود می‌کنه.
جان:هی جین‌آئه کی رفت بیرون
با صدا بغض دارم گفتم
جین‌آئه:تهیونگ
جان:تو این طوفان!!!
سرم رو به سمت پنجره چرخوندم..تا الان متوجه وضیعت هوا نشده بودم..
جان سریع دنبال تهیونگ خونه رو ترک کرد..
می‌خواستم دنبال جان برم که صدای مانعم شد
آیماه:بلاخره کارت رو کردی..
درحالی‌که دستاش رو بهم میزد از پله ها پایین اومد..چند قدمی نزديکم شد..
جین‌آئه:حوصله هیچ خر رو ندارم


غلط املایی بود معذرت 💫💖
حمایت 🤌
نظرتون؟؟




تا ۱۹ بک برای ویژه میتونم بدم..
خواستی پیوی.
دیدگاه ها (۶۲)

"عشق آغشته به خون "P¹⁶*_*______جین‌آئه ______آیماه:زبونُ نگا...

"عشق آغشته به خون "P¹⁷¥_¥_____جین‌آئه _____جان:چرا تهیونگ رو...

"عشق آغشته به خون "P¹⁴/_\________تهیونگ ________زمان زیادی گ...

"عشق آغشته به خون "P¹³-_-_____خونه‌ی بود با هال کوچیک..خونه ...

ویو سوجین توی اتاق نشسته بودم که شوگا آمد گفت شوگا : تهیونگ ...

_last night, most recognition_

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط