اون وقتایی که اخمات تو همه

اون وقتایی که اخمات تو همه،
اون وقتایی که کارات تو هم گره میخوره و با عصبانیت دست میکنی لای موهات،
اون وقتایی که تو ترافیکی و زیر لب به همه بد و بیراه میگی،
اون وقتایی که صدات از گلو درد گرفته،
اون وقتایی که از خستگی با لباس بیرون رو تخت میخوابی،
اون وقتایی که ته ریشت از بی حوصلگی شده ریش،
اون وقتایی که آستین امن چهارخونه هات مرتب تا نشده،
اون وقتا که لبت به قربون صدقه باز نمیشه،
اون وقتایی که هیچ دلی از نگاهت نمیلرزه و قند تو دل کسی آب نمیکنه قد و بالات؛
بدون یکی هست که، پای عصبانیتات،
پای زیر لب حرف زدنات، پای ناخوشیات،
پای خستگیات و پای تموم بی حوصلگیات
تموم قد وایساده...
دیدگاه ها (۳)

و عشق؛ لبخندِ توست؛ از فرسنگ‏ها دورتر؛ آنگاه ڪه نگاهت، فاصله...

كارم تمام است؛مثل نقشه‌ی لو رفته‌ی يک گنج!دوستش دارم و مى دا...

دلم سفر می خواهد !با حالی که خوش باشد ،لب هایی که بخندد ،دلی...

دیدی بهش فکر میکنی به جاهایی که با هم رفتینبه لبخندش اونموقع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط