خنده زدی زنده شدم طعنه زدی بنده شدم

خنده زدی زنده شدم ، طعنه زدی بنده شدم
جلوه ی لبخند تو را دیدم و رقصنده شدم

یوسف گم گشته تویی ، احسن الافسانه تویی
روی تو را دیدم و من عصمت لغزنده شدم

راز در این خانه مگو با دل پروانه که شب
شعله ی عشق آمد و من آتش سوزنده شدم

عقل مترسان و بیار ، از قدح باده ی ناب
چون که من از ساغر و می فربه و بالنده شدم

شمع تویی ، نور تویی شهره ی کاشانه تویی
مِهر تو را دارم و زان این همه تابنده شدم

گفت مرا ساده دلی ، وز گهر خاک و گِلی
رفتم و بی منت می در غمش افکنده شدم

شعر و غزل چاره نشد بر دل شوریده ی من
رندم و از شوکت او ، یکسره شرمنده شدم
دیدگاه ها (۲)

بزن پلکی به هم گاهی ببین من زنده ام یا نه؟ شکستی قاب چشمم را...

یادآن روزهای شورانگیز یادت هستآن ت بسمهای پشت میزیادت هستشیط...

سلام دوستان سال نو مبارک امیدوارم سال جدید پرازخوبی باشه برا...

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهاریا محول الحول و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط