همدست عصیان که

همدستِ عصیان که
باشیم
عریان تر از شیطانی می‌‌شویم
که وسوسه کرد
چشم‌های پر فریب را
در بخلِ چشم خانه‌های تنگ
بیا قانونِ طبیعتِ مادرانمان را مشق نکنیم

بیا خودمان باشیم
حتی اگر با صفرهای ترسناک
تخمینمان زدند

بیا از گرگ‌ها نترسیم
بیا از تهدیدِ هیچ دستی‌
هیچ سنگی‌ نترسیم
بگذار ایجازِ ما
نقطه ی پایانی بر افسانه ی مرگِ عاشقان باشد
که عشق اگر خطاست ... ما خطاکاریم
دیدگاه ها (۲)

بگذار بخوابم مادر!هر بار بیدار می شومهزاران پرنده از سینه ام...

وقتی می گویددوستت دارمزل زل در چشم هایش نگاه نکنبی هیچ حرفی؛...

یک روز به موهای پریشانم دست کشیدیآرام گرفتوروز دیگری دست از ...

آنقدر زخمهایم درد داردبعد از نبودنت حتی اگر بیایی و نو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط