از نبودنای طولانیش که خسته شدم

از نبودنای طولانی‌ش که خسته شدم
میخواستم برم براش بنویسم:
هرموقع بهت نیاز دارم نیستی و بدیش اینه که نمی‌تونم ازت توقع داشته باشم که باشی؛
سخت‌تر از این‌ که آدم میدونه قرار نیست باشی وقتی اذیته، اینه که بدونه حق نداره بودنتو بخواد.
راستش الان که دیگه قرار نیست صاحب آغوش و قلبت باشم
دارم از ته ته وجودم غصه میخورم که نکنه یکی بیاد توی زندگیت و صاحبشون بشه؛
حتی فکر این که یه نفر دیگه بخواد گرمای آغوشتو حس کنه نفسم میگیره:)
#تکست_خاص #تکست_ناب
دیدگاه ها (۵)

چقدر جمعه ها شبيه به شبهاى طولانى استشب هايى كه ياد كسى در ذ...

دلتنگی..ناشناخته ترین بیماری دنیاست..نمیدانی دلت چه میخواهد....

خیلی اﺯ ﻣﺎﻫﺎ ﻣﻮﻧﺪﯾﻢ، ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺭﺯﺵ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖﻭ ﻫﯿﭽﻮ...

شبتـون خالـی از دلتنـگی..😊❤

خون آشام عزیز (58)

میان دو نگاه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط